کاش می مردم برایت یا حُسین-هلالی و بهمنی

یا حُسین، یا حُسین

کاش می مردم برایت یا حُسین

نیزه می خوردم برایت یا حُسین

کاش نزد فاطمه من هم سرم

هدیه می بردم برات یا حُسین

یا حُسین، یا حُسین

کاش دستم بر ردایت می رسید

پاسخ من در ندایت می رسید

صوت جان سوز و نوای این دلم

کاش بر سوز صدایت می رسید

یا حُسین، یا حُسین

من خجالت از تو مولا میکشم

آه شرم از روی زهرا می کشم

تو لبانت تنشنه من سیراب آب

نعره بر این جسم رسوا  می کشم

یا حُسین، یا حُسین

معنی سعادتی ، هادی هدایتی

بهترین شهادتی ، کشته ی ولایتی

لایق سیادتی، اباالفضل

اباالفضل،اباالفضل

شاه باوفایی و شهیدکربلایی و

شاهد بزم مایی و شمع خدانمایی و

شورش سینه هایی و  اباالفضل

اباالفضل،اباالفضل

چشم دلگشایی و چشمه ی نینوایی و

چاوش نوحه هایی و چهره ی دلربایی و

چاره ی درد مایی و اباالفضل

اباالفضل،اباالفضل

یا حُسین، یا حُسین

نور خیمه گاهی ویکنفره سپاهی و

به خواهرت پناهی و صلابت نگاهی و

به عرش تکیه گاهی و اباالفضل

اباالفضل،اباالفضل

یا حُسین، یا حُسین

ای پدر و مادر من به فدای لب عطشان تو

نیزه و شمشیر و سنان، کفن پیکر عریان تو

بر سر نی جلوه کنان،سر هم چون مه تابان تو

مظلوم،حُسین،مظلوم،حُسین


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.